در سالهای اخیر، چندین کشور مالیات کربن را بهعنوان راهی برای تشویق رفتار سبزتر مصرفکنندگان و کاهش انتشار گازهای گلخانهای (GHG) آزمایش کردهاند، اما اثربخشی بلندمدت این سیاست همچنان محل بحث است. اتریش یک سیستم مالیات کربن را اجرا کرد که درآمد آن دوباره به شهروندان و در قالب یارانهای به نام Klimabonus بازگردانده میشد. هدف این سیاست، هم کاهش انتشار و هم تحریک هزینههای عمومی بود. این کشور هدفگذاری بلندپروازانهای را دنبال کرد: رسیدن به انتشار خالص صفر تا سال 2040، یک دهه زودتر از اتحادیه اروپا. تا سال 2023، بخش قابل توجهی از انتشار اتریش تحت پوشش سازوکارهای مؤثر قیمتگذاری کربن قرار داشت، اما همچنان پرسشهایی درباره توانایی سیاست در برقراری تعادل میان اهداف زیستمحیطی و اقتصادی مطرح بود.
سیستم بازپرداخت اتریش بهصورت منطقهای متفاوت بود و با هدف جبران افزایش هزینههای سوخت و در عین حال تشویق تغییر رفتارهایی چون کاهش رانندگی و استفاده بیشتر از حملونقل عمومی طراحی شده بود. با این حال، علیرغم حمایت اولیه عمومی، دولت اتریش در سال 2024 به دلیل فشارهای ناشی از رکود اقتصادی، این بازپرداختها را لغو کرد. مقامات اعلام کردند که این پرداختها برخلاف انتظار، به جای تحریک مصرف، بیشتر در حسابهای پسانداز باقی ماندند. حذف این یارانه سالانه حدود 2.3 میلیارد دلار صرفهجویی برای دولت به همراه خواهد داشت و نشاندهنده تضاد میان ثبات مالی و تعهدات اقلیمی است.
کانادا نیز مسیری مشابه در پیش گرفت و در سال 2018 تحت دولت جاستین ترودو، مالیات کربن و برنامه بازپرداخت فدرال را معرفی کرد؛ مدلی که الهامگرفته از تجربه استان بریتیش کلمبیا بود. خانوادهها پرداختهای فصلی دریافت میکردند تا هزینههای بیشترشان جبران شود، اما این برنامه با مخالفتهای سیاسی گسترده مواجه شد. دولت محافظهکار که در سال 2024 به قدرت رسید، استدلال کرد که مالیات کربن بار مالی را در دوران افزایش هزینههای زندگی بیشتر کرده است و تصمیم به حذف آن گرفت. با این حال، منتقدان تأکید داشتند بسیاری از کاناداییها از سازوکار بازپرداخت بیاطلاع بودند و تنها افزایش قیمت سوخت را مشاهده میکردند، نه یارانههای بازگشتی.
در نهایت، تجربه اتریش و کانادا نشان میدهد که اجرای سیستمهای مالیات و بازپرداخت کربن با دشواریهای سیاسی و اقتصادی روبهروست. در اتریش، این برنامه در شرایط رکود مالی پایدار نماند و در کانادا نارضایتی عمومی و ضعف در اطلاعرسانی، مخالفتها را دامن زد. با وجود این چالشها، کارشناسان بر این باورند که قیمتگذاری کربن همچنان ابزاری مؤثر برای کاهش انتشارها است، مشروط به اینکه طراحی و ارتباطگیری با مردم بهخوبی انجام شود. این دو نمونه نشان میدهد که در موفقیت چنین سیاستهایی، برداشت عمومی، اراده سیاسی و شرایط اقتصادی نقشی بهاندازه خود سیاست دارند.