دونالد ترامپ یک شوک ژئوپلیتیکی به جهان وارد کرد: او در پستی در شبکه اجتماعی «تروث سوشال» اعلام کرد: «چین اکنون میتواند همچنان از ایران نفت خریداری کند. امیدوارم آنها مقدار زیادی هم از آمریکا خریداری کنند.»
این اظهارنظر نشاندهنده چرخشی چشمگیر از سیاست موسوم به «فشار حداکثری» است که ترامپ در فوریه ۲۰۲۵ دوباره اعمال کرده بود؛ سیاستی که هدفش کاهش صادرات نفت ایران به نزدیک صفر بود. اما اکنون ترامپ ظاهراً این امتیاز را بهعنوان ابزاری برای ترغیب چین به واردات انرژی از آمریکا استفاده میکند و حرکات ژئوپلیتیکی را با مشوقهای تجاری گره میزند.
این تصمیم درست پس از اعلام آتشبس موقت میان اسرائیل و ایران منتشر شد و بار دیگر دیپلماسی معاملهمحور ترامپ را برجسته میکند: ایجاد آرامش نسبی در خاورمیانه در ازای منافع راهبردی تجاری. در حالی که آمریکا پیش از این تأسیسات هستهای ایران را هدف حملات هوایی قرار داده بود، ترامپ اکنون با دادن چراغ سبز به چین برای ادامه واردات نفت از ایران، این امتیاز را نوعی پاداش برای عدم مداخله و همکاری تجاری قلمداد میکند.
تحلیلگران تأکید میکنند که این موضوع صرفاً درباره قیمت نفت نیست؛ داستان اصلی تلاش ترامپ برای تبدیل اهرم دیپلماتیک آمریکا به یک مزیت اقتصادی است. چین که با دقت و سکوت به تحولات آتشبس چشم دوخته بود، از واکنشهای تند خودداری کرد و مسیر حیاتی واردات نفت از ایران را حفظ نمود. در مقابل، ترامپ میخواهد چین به سمت خرید بیشتر نفت آمریکایی متمایل شود؛ اتفاقی که میتواند برای تولیدکنندگان داخلی آمریکا و سیاست انرژی این کشور یک برد محسوب شود.
اما این یک بازی پرریسک است: واشنگتن فشارها بر ایران را کاهش میدهد تا چین را از نفت ایران دور کند، به نفت آمریکا وابسته سازد و برای خویشتنداری پاداش دهد. با این حال، پکن که از منابع ارزانتر ایران و روسیه آگاه است، ممکن است این معامله را نپذیرد.
آنچه شاهد آن هستیم، تلفیق جدیدی از بازی با آتش نظامی و جنگ اقتصادی است. پیام ترامپ روشن است: کاهش تنش پاداش دارد و نفت تبدیل به واحد معامله شده است. این که چین این معامله را میپذیرد و ایران در مسیر باقی میماند یا نه، هنوز مشخص نیست.