اهمیت گرینلند از لحاظ انرژی و منطقه ای در مناسبات جهانی

بسیاری از مردم اطلاعات چندانی درباره جغرافیا، تاریخ و سیاست گرینلند ندارند، چرا که این منطقه به عنوان یک سرزمین یخی با جمعیت کم‌تر از ۵۷ هزار نفر شناخته می‌شود. با این حال، از زمانی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، اعلام کرد قصد دارد کنترل گرینلند را به دست بگیرد، توجه جهانی به این کشور قطبی افزایش یافته است. بنابراین، پتانسیل انرژی گرینلند چیست؟ احتمال اینکه آمریکا کنترل این کشور را به دست بگیرد چقدر است؟ و خطرات احتمالی توسعه بخش انرژی آن چیست؟

گرینلند بزرگ‌ترین جزیره جهان است که در اقیانوس اطلس شمالی واقع شده است. این کشور بخشی از پادشاهی دانمارک محسوب می‌شود، اگرچه دولت ملی آن مسئول بیشتر امور داخلی است. دو سوم این جزیره در داخل مدار قطبی شمالی قرار دارد و جمعیت آن عمدتاً از اینویت‌ها (اسکیموها) تشکیل شده است، چرا که شرایط سخت و یخ‌زده این منطقه، سکونت در آن را دشوار می‌کند.

تولید برق گرینلند در سال ۲۰۲۱ حدود ۶۰۰ مگاوات‌ساعت بود. نیروی برق‌آبی حدود ۸۳ درصد از ترکیب انرژی این کشور را در سال ۲۰۲۱ تشکیل می‌داد و مابقی آن از طریق نفت تأمین می‌شد. دولت گرینلند می‌گوید: «منابع عظیم و دست‌نخورده برق‌آبی گرینلند چندین برابر بیشتر از نیازهای داخلی ماست و این کشور پتانسیل تبدیل شدن به یک صادرکننده خالص انرژی را دارد.» گرینلند در حال حاضر در حال توسعه نیروگاه‌های برق‌آبی جدید است تا در نهایت انتشار کربن خود را به صفر خالص برساند، چرا که این کشور یکی از مناطقی است که بیشترین تأثیر را از تغییرات آب‌وهوایی می‌پذیرد.

پتانسیل قابل توجهی برای استخراج عناصر نادر خاکی (REE) در گرینلند وجود دارد، زیرا تقاضای جهانی برای این عناصر در حال افزایش است. پیش‌بینی می‌شود تقاضای جهانی برای مواد معدنی حیاتی تا سال ۲۰۴۰ چهار برابر شود، چرا که این مواد به‌طور گسترده در تولید باتری‌های خودروهای الکتریکی، توربین‌های بادی و پنل‌های خورشیدی استفاده می‌شوند. یک بررسی در سال ۲۰۲۳ از پتانسیل منابع گرینلند نشان داد که این جزیره دارای ذخایر ۳۸ ماده خام از جمله عناصر نادر خاکی، گرافیت، نیوبیوم، فلزات گروه پلاتین، مولیبدن، تانتالیم و تیتانیوم است. با این حال، مشخص نیست که استخراج مواد معدنی حیاتی در گرینلند از نظر اقتصادی مقرون‌به‌صرفه باشد، چرا که هزینه‌های مرتبط با حفاری در یخ بسیار بالا است و علاوه بر این، پیامدهای زیست‌محیطی احتمالی نیز وجود دارد.

گرینلند همچنین دارای مقادیر قابل توجهی نفت و گاز است. بر اساس بررسی‌های سازمان زمین‌شناسی آمریکا، مدار قطبی شمالی ممکن است حاوی حدود ۱۶۰ میلیارد بشکه نفت و ۳۰ درصد از گاز طبیعی کشف‌نشده جهان باشد که شامل نروژ، روسیه، سوئد، فنلاند، ایسلند، آمریکا، کانادا و دانمارک/گرینلند می‌شود. با این حال، در سال ۲۰۲۱، دولت تحت رهبری اینویت آتقاتیگیت یک ممنوعیت برای استخراج سوخت‌های فسیلی در آینده تصویب کرد. دولت در بیانیه‌ای اعلام کرد: «آینده در نفت نیست. آینده متعلق به انرژی‌های تجدیدپذیر است و از این نظر، ما چیزهای بسیار بیشتری برای به دست آوردن داریم.»

در دسامبر، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب وقت، اعلام کرد که مالکیت آمریکا بر گرینلند «یک ضرورت مطلق» است. او پیش‌تر در دوران ریاست‌جمهوری اول خود اهداف خود برای تصاحب گرینلند را بیان کرده بود، اگرچه این موضوع تحت الشعاع سایر اهداف سیاسی او قرار گرفت. ترامپ مالکیت این کشور قطبی را برای امنیت آمریکا ضروری می‌داند. گرینلند به آمریکا نزدیک‌تر است تا به دانمارک و از نظر استراتژیک برای دفع هرگونه تهدید از سوی روسیه مهم تلقی می‌شود. با این حال، مهم است به این نکته توجه کنیم که دولت دانمارک با حمایت اتحادیه اروپا، به شدت درخواست ترامپ برای تصاحب گرینلند را رد کرده است و یک نظرسنجی اخیر نشان می‌دهد که حدود ۸۵ درصد از مردم گرینلند با این اقدام مخالف هستند.

این اولین بار نیست که آمریکا به گرینلند علاقه نشان می‌دهد. در سال ۱۸۶۷، رئیس‌جمهور اندرو جانسون آلاسکا را خریداری کرد و خرید گرینلند را نیز در نظر داشت. همچنین، پس از جنگ جهانی دوم، دولت ترومن reportedly ۱۰۰ میلیون دلار به دانمارک پیشنهاد داد تا گرینلند را بخرد. اگرچه هیچ‌یک از این تلاش‌ها موفقیت‌آمیز نبود، اما یک پیمان دفاعی در سال ۱۹۵۱ به آمریکا اجازه داد پایگاه هوایی پایگاه فضایی پیتوفیک را در شمال غربی گرینلند، در میانه مسیر مسکو و نیویورک، ایجاد کند.

در سال‌های اخیر، چین و روسیه نفوذ خود را در منطقه قطب شمال گسترش داده‌اند، به‌طوری که روسیه از سال ۲۰۱۵ پایگاه‌های نظامی سابق شوروی را در سراسر قطب شمال بازگشایی کرده است. کالوس دودز، استاد ژئوپلیتیک در دانشگاه رویال هالووی لندن، اظهار داشت: «گرینلند تقریباً به نوعی نقطه صفر برای این موضوع است که چگونه قطب شمال از نظر ژئوپلیتیکی و استراتژیک اهمیت بیشتری پیدا کرده است.»

با این حال، تنها امنیت خارجی نیست که باعث علاقه ترامپ به گرینلند شده است. یک تحلیل توسط سازمان زمین‌شناسی آمریکا نشان می‌دهد که گرینلند «حاوی حدود ۳۱,۴۰۰ میلیون بشکه معادل نفت» و سایر محصولات سوختی، از جمله حدود ۱۴۸ تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی است. اگرچه استخراج سوخت‌های فسیلی در این منطقه با دشواری‌های فنی همراه خواهد بود، اما اگر این ذخایر در هر جای دیگری از جهان کشف می‌شدند، اشتیاق زیادی برای توسعه آن‌ها وجود داشت.

علاوه بر نگرانی‌های آشکار ژئوپلیتیکی، محیط‌زیست‌گران نگران هستند که تصاحب گرینلند توسط آمریکا چه تأثیری بر تغییرات آب‌وهوایی خواهد داشت. آژانس بین‌المللی انرژی بارها اعلام کرده است که اگر جهان بخواهد تا سال ۲۰۵۰ به صفر خالص برسد، نباید هیچ توسعه جدیدی در بخش نفت، گاز یا زغال‌سنگ صورت گیرد. بخش زیادی از یخ‌های گرینلند در حال حاضر با سرعت نگران‌کننده‌ای در حال ذوب شدن هستند که منجر به افزایش سطح دریاها و آسیب به گیاهان و جانوران می‌شود. هرگونه پروژه جدید استخراج معدن یا سوخت‌های فسیلی تأثیر بسیار مخربی هم بر گرینلند و هم بر بقیه جهان خواهد داشت. با این حال، با توجه به وعده ترامپ برای «حفاری بیشتر» در بخش نفت و گاز، بعید به نظر می‌رسد که رئیس‌جمهور نگران پیامدهای احتمالی توسعه بخش سوخت‌های فسیلی گرینلند در صورت به دست گرفتن قدرت باشد.